يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
صحبت از اعتدال امري است بسيار عميق که نگاه ظاهري بدان آن را اصل بدور مي دارد و چيزي جزء افراط و تفريط را نتيجه نمي دهد. نگاه امروز آقاي روحاني به اعتدال با وجود تمام سخنان و صحبتهايشان، هنوز در يک گنگي محض به سر مي برد و هرکس را بر آن داشته تا تفسيري از جانب خود در مورد آن ارائه دهد و آن چيزي که ذبح گشته و حلقه غفلت را به خود گرفته است معناي اصيل اعتدال است.
قضيه امروز بي شباهت به زمان روي کار آمدن دولت اصلاحات نيست چرا که آن زمان هم به جاي واژه اعتدال اين واژه "اصلاحات" بود که بدون تعريف و چارچوب بندي، مسير منحرفي را به خود گرفت. بارها رهبر معظم انقلاب معنابخشي به اين واژگان را گوشزد نمودند. به عنوان نمونه در بخشي از سخنانشان آمده است که: «اصلاحات يکي از واژههايي است که هميشه پرجاذبه بوده است. دولت جديد از اولي که آمد، مساله اصلاحات را مطرح کرد. که از هر فسادي رنج مي برد، دلشان با اين شعار مي تپد و طرفدار اصلاحاتند. اصلاحات چيز بسيار خوبي است؛ اما اصلاحات چيست؟ اين جاست که باز دشمن پادرمياني مي کند. تبليغات امپراتوري خبري دشمن وارد ميدان مي شود و کاري مي کند که در داخل کشور عده اي پيدا شوند و شعار اصلاحات بدهند؛ عده اي پيدا شوند و شعار نفي اصلاحات بدهند. مگر ممکن است کسي با اصلاحات مخالف باشد؟ آري؛ کار دشمن اين گونه است. کار دشمن ، شبهه انداختن و غبارآلود کردن فضا براي بهره گيري است. دشمن که به اصلاحات علاقه اي ندارد. حرف قاطع در اين زمينه، يک کلمه است:اصلاحات، يا انقلابي و اسلامي و ايماني است و همه مسوولان کشور، همه مردم مومن و همه صاحب نظران با آن موافقند؛ يا اصلاحات، اصلاحات آمريکايي است و همه مسئولان کشور، همه مردم مومن و همه آحاد هوشيار ملت با آن مخالفند....».(1)
امروز نيز به سان ديروز، اگر بخواهيم سر بسته از معناي اعتدال عبور کنيم و آن را تنها در حد شعار باقي گذاشته و معنابخشي براي آن نداشته باشيم، قطعاً خلاهايي براي معناي اين واژه براي دشمنان و سوء استفاده کنندگان مهيا مي شود و سرنوشتي جزء اصلاح طلبان براي دولت جديد نيز در بر نخواهد بود.
اينجاست که جاي سخنان مقام معظم رهبري در مورداعتدال خالي مي ماند که بايد به صورت عميق به آنها توجه نمود. ايشان در باره عدل و اعتدال مي فرمايد:« عدل يعنى هر چيزى در جاى خود قرار گرفتن. معناى لغوى عدل هم يعنى ميانه. اعتدال هم كه مىگويند، از اين واژه است؛ يعنى در جاى خود، بدون افراط و بدون تفريط؛ بدون چپروى و بدون راستروى. اين هم كه مىگويند عدل يعنى قرار دادن هر چيزى در جاى خود، بهخاطر همين است. يعنى وقتى هر چيز در جاى خود قرار گرفت، همان تعادلى كه در نظام طبيعت بر مبناى عدل و حق آفريده شده، بهوجود مىآيد. در رفتار انسان، عدل لازم است. براى حكمران، عدل لازم است. در موضعگيرى، عدل لازم است. در اظهار محبت و نفرت، عدل لازم است. قرآن فرموده است: «و لا يجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا»؛ دشمنى با كسى موجب نشود كه شما دربارهى او از عدالت كناره بگيريد و عدالت را رعايت نكنيد؛ «اعدلوا هو اقرب للتّقوى» (2). (3)
به كسى نبايد بيهوده تهمت زد؛ كسى را نبايد به خاطر يك امر، از همهى آن چيزهائى كه صلاحيت محسوب ميشود، انسان او را نفى بكند. با انصاف بايد بود؛ با انصاف بايد عمل كرد؛ با انصاف بايد حرف زد. (...) اگر با كسى دشمنيد، اين دشمنى موجب نشود كه نسبت به او بىانصافى كنيد، بىعدالتى كنيد؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آنكه دشمن هم نيست. بىعدالتىها را همه كنار بگذارند؛ بىانصافىها را همه كنار بگذارند؛ همه در زير پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بكنند. در كنار هم باشند، اختلاف سليقه هم باشد. چه اشكال دارد؟ هميشه اختلاف سليقه بوده. در دورانهاى مختلف هر جائى كه اين اختلاف سليقهها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، كار خراب ميشود. هواى نفس را بايد خيلى ملاحظه كرد. به خودمان در فريب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشيم. نگاه كنيم ببينيم كجا نفس است و هوىهاى نفسانى ماست؛ كجا نه، واقعاً احساس تكليف است؛ و در احساس تكليف هم دقت بكنيم كه قدم از دايرهى تكليف آنطرفتر نبايد گذاشت؛ زيادهروى نبايد كرد. (4) بله، يك عدهاى دشمنى ميكنند، يك عدهاى خباثت به خرج ميدهند، يك عده اى از خباثتكنندگان پشتيبانى ميكنند - اينها هست - اما بايد مراقب بود. (5)
اگر به نام عدالتخواهى و به نام انقلابيگرى، اخلاق را زير پا بگذاريم، ضرر كردهايم؛ از خط امام منحرف شدهايم. اگر به نام انقلابيگرى، به نام عدالتخواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما ميدانيم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كرديم، آنها را مورد ايذاء و آزار قرار داديم، از خط امام منحرف شدهايم. اگر بخواهيم به نام انقلابيگرى و رفتار انقلابى، امنيت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنيم، از خط امام منحرف شدهايم. در كشور آراء و عقايد مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه يك عنوان مجرمانهاى بر يك حركتى، بر يك حرفى منطبق شود، اين عنوان مجرمانه البته قابل تعقيب است؛ دستگاههاى موظف بايد تعقيب كنند و ميكنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهاى نباشد، كسى است كه نميخواهد براندازى كند، نميخواهد خيانت كند، نميخواهد دستور دشمن را در كشور اجرا كند، اما با سليقهى سياسى ما، با مذاق سياسى ما مخالف است، ما نميتوانيم امنيت را از او دريغ بداريم، عدالت را دريغ بداريم؛ «و لايجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور ميدهد و ميگويد: مخالفت شما با يك قومى، موجب نشود كه عدالت را فرو بگذاريد و فراموش كنيد. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهيد. «هو اقرب للتّقوى»؛ اين عدالت، نزديكتر به تقواست. مبادا خيال كنيد تقوا اين است كه انسان مخالف خودش را زير پا له كند؛ نه، عدالت ورزيدن با تقوا موافق است. (6) تقوا يعنى همان مراقبت؛ مراقبت از خود، مراقبت از مسير، مراقبت از در نيفتادن و دچار نشدن به مشكلات. ميفرمايد: اينجورى است كه شما از چنگ مشكلات رهائى پيدا ميكنيد؛ اينجورى است كه در اين خارزار عجيب و غريب، ميتوانيد راه را درست طى كنيد و بدون آسيب جلو برويد؛ «اعدلوا هو اقرب للتّقوى». (7)
حال صحبت نگارنده اين است که آقاي روحاني با تمام تفاسيري که از اعتدال و ميانه روي دارد تنها به کليات اکتفا نموده و در شيوه هاي رسيدن و جزئيات آن ها صحبتي به ميان نياورده است. حياتي ترين نکته اي که امرو جناب دکتر روحاتي بايد بدان توجه صرف داشته باشد اين است که با تعريف کامل از اعتدال، تفسير به راي ها را مهر خاموشي نهد و فضاي بهره کشي هاي سوء از اين واژه را ببندد.
پي نوشت:
1). بيانات در خطبه هاي نماز جمعه تهران،26/1/1379
2)مائده: ?
3)بيانات در ديدار اعضاى هيأت دولت ????/??/??
4)بيانات در ديدار شركتكنندگان مسابقات قرآن ????/??/??
5) بيانات در ديدار مردم قم در سالگرد قيام ?? دى ????/??/??
6) بيانات در بيست و دومين سالگرد امام خميني (ره) ????/??/??
7) بيانات در ديدار رئيس و مسئولان قوهى قضائيه ????/??/07